حجت الاسلام و المسلمین شهیدعبدالعلی مزاری و حکومت اسلامی
حجت الاسلام دکتر نوروز صابری، رئیس مجمع علمای ولایت دایکندی
آنچه در پی می آید متن سخنرانی دکتر نوروز صابری در همایش حکومت اسلامی عادلانه در اندیشه شهید مزاری است که در تاریخ ۱۹ حوت ۱۴۰۰ از سوی مرکز فرهنگی اجتماعی بشارت در سالن کنفرانس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام برگزارگردید.
« مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلا»
(در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستهاند ایستادهاند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز در انتظارند و هیچگونه تغییر و تبدیل در عهد و پیمان خود ندادند” و کمترین انحراف و تزلزلى در کار خود پیدا نکردند)
فکر تشکیل یک جامعه اسلامی ایدهآل ــ و به اصطلاح علوم سیاسی، مدینه فاضلهــ فکر مبارکی است و هدف انبیاء و اولیاء و دیگر مصلحان عالم همیشه همین بوده است، اما میدانیم که این فکر در هیچ زمانی بهطور کامل تحقق پیدا نکرده است، و در غالب اوقات با شکستهای کلی مواجه شده است؛ از کشتن انبیاء و تبعید و زندان کردنشان تا بهشهادترساندن سیدالشهداء علیهالسلام، و بعد از آن هم تا زمان غیبت، همیشه حکومتهای جور حاکم بودهاند.
با توجه به این سابقه سؤالی که اینجا مطرح است این است که آیا چنین فکری غلط است و نباید چنین جامعهای را انتظار داشت، یا فکر صحیحی است؟ بر اساس مبانی فکری شیعه روشن است که این فکر صحیح است و انشاءالله با ظهور حضرت ولی عصر (عجلاللهفرجهالشریف) چنین جامعهای تحقق پیدا خواهد کرد.
اصالت آقاى مزارى
عبدالعلى مزارى فرزند حاجى خداداد در جوزاى سال ١٣٢۶ شمسى در قریهى نانوایى از قراى علاقه دارى آن زمان چهارکنت پائین در مزار زاده شد. اصل و ریشهى آقاى مزارى از دایزنگى، از قوم سلطان ، تول مدد، قریهى سرخ جوى ورس بود.
آشنایی با علامه بلخی
مزاری در سال ۱۳۴۴ با علامه بلخی در منزل پدرش آشنا و گرویده ى سخنان او گردید پس از آن، تحرک آقاى مزارى جدىتر گردید. سرانجام آقاى مزارى در سال ١٣۴٨ به خدمت عسکرى سوق و در سال ١٣۵٠ از سربازى ترخیص گردید.مزاری می گوید:« به دستور و تشویق بلخى به عسکرى رفتم…»
دوران جهاد شهید مزاری با حکومت مارکسیستی روسها
مزاری در طول ۱۴ سال مبارزه علیه حکومت مارکسیستی روسها در خط مقدم مبارزه بود. شهیدمزاری میگوید:
« مردم ما با دست خالی و با وسایل مانند داس، قیچی و بیل … توانستند مناطق شان از دست حکومت مارکسیستی در ظرف ۳ ما آزاد بکنند. اسلحه های ساده مثل موش کش، دان پر و چره ای که قبلا داشتند خائینین به خاطر خوش خدمتی به حکومت مردم ما را خلع سلاح کرده بودند، آنها را هم نداشتند. »
«در طی ۱۴ سال جهاد که از سوی کشورهای دور و نزدیک ۷۰ میلیارد دالر برای افغانستان مصرف شد برای مردم ما یک دالر کسی کمک نکرد و به ما نرسید.»
دیدار با امام خمینی
در سال ١٣۵۵ با امام خمینى دیدار کرده، هنگام مراجعت به ایران، یک مقدار از کتب امام خمینى و دو بسته مواد رنگ پاک کن، را با خود داشت. ساواک ایران او را سر مرز دستگیر و به تهران اعزام کرد و در زندان آقاى مزارى تحت شکنجه هاى شدید قرار گرفت و بدنش را سوزاندند و سیگار روشن را روى صورتش خاموش کردند.
تشکیل حکومت اسلامی
ایجاد یک تغییر بنیادی در دولت داری، که باید ساختار و ماهیت دولت از شکل سنتی، قبیلوی، میراثی و یا حالت استبدادی و دیکتاتوری آن، به یک دولت مدرن ملی تغییر یابد. که سه عنصر در آن شرط است:
شهید مزاری می گوید:«هدف ما تشکیل حکومت اسلامی، مردمی، فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی است» رهبر شهید حکومت اسلامی را مشروط به این سه شرط می داند:
۱- مردمی(شهروندی)
ممکن است حکومتی اسلامی باشد، اما مردمی نباشد. یعنی بدور از تعلقات قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی، مذهبی، شهروند بودن و فردیت فرد ملاک است. که این هم با انتخابات میسر است.
شهید مزاری می گوید:« ما هیچ نژادی را نمی خواهیم نفی کنیم، ترکمن، هزاره، تاجیک، ایماق، افغان و دیگر اقوام، همه آنها بیایند در این مملکت برادروار زندگی کنند و هرکس به حقوق شان برسد و هرکس درباره سرنوشت خودش تصمیم بگیرد».
شهیدمزاری: « حکومت اسلامی که مردم ما می خواهند به وجود آوریم این است که در آن حق همه ملتها تعیین شده باشد» قرآن کریم می فرماید:« یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا » ما شمارا از یک مرد و زن آفریدیم، شعبه شعبه و قبیله قبیله« لِتَعارَفُوا » تا یکدیگر را بشناسید.
اسلام این قوم و آن قوم را صحه گذاشته است و این جرم نیست اگر ما می گوئیم؛ هزاره، تاجیک، پشتون یا ازبک، این امر از نظر اسلام هیچگونه محکومیتی ندارد. پس در افغانستان چرا هزاره بودن جرم است؟
۲- فراگیر
ممکن است مردم و قوم خاصی در آن حضور داشته باشد؛
۳- مبتنی بر عدالت
بدین معنا که به سیاست حذف و برتری طلبی های قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی، مذهبی، و به هرنوع انحصارطلبی باید خاتمه داده شود و همه شهروندان به طور عادلانه از حقوق برابر در برابر قانون برخوردار گردند.
شهید مزاری فریادگر « عدا لت اجتماعی» و عدالت خواهی:
بحث عدالت، یکی از قدیمیترین و زندهترین بحثها است که هیچ وقت فروغ و درخشش خودش را از دست نداده است. در تمام ادیان الهی، عدالت رکن اساسی به حساب میآید. آیات قرآن و آموزههای دینی نیز هدف از ارسال رسل و انزال کتب را برپایی عدالت و قسط بیان میدارد. « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »
یکی از درخشنده ترین جریانی که تاریخ معاصر افغانستان را رنگ دیگری بخشید و برای اولین بار مقوله های جدیدی چون انتخابات آزاد، نظام فدرالی، حقوق اقلیت ها، عدالت اجتماعی، برابری سیاسی و … را وارد ادبیات سیاسی کشور کرد؛ جریانی بود که از سوی عبدالعلی مزاری سر بر افراشته بود. نزدیک ترین تعریفی که میتواند با ماهیت این جریان همخوانی داشته باشد این است که این جریان را پاسخی در برابر بی عدالتی، واکنشی در برابر تبعیض دوامدار، اقدامی در جهت آوردن اصلاحات و تلاشی برای همزیستی مسالمت آمیز بدانیم.
« ما خوا هان عدالت سیاسی و اجتماعی هستیم ما حقوق مردم خود را میخوا هیم و انحصار را نفی میکنیم و لو از طرف هر کسی باشد »
استاد مزاری در یک جمله کو تاه می گوید: «خواست ما تأ مین عدالت و برابری و برادری میان مردم افغانستان است»
رعایت اصل عدالت از آرمانهای استیراتیژیک وغیر قابل تغییر مزاری بود ، او عدالت را نه یک راه و نه یک روش بلکه تمام زنده گی می د انست
مزاری در طول سالهایی مبارزه خود همواره این اصول را با شعارهای “همه دارای حقوق مساوی اند”، “نمیخواهیم هزاره بودن یا ازبیک بودن در این سرزمین جرم باشد”، “هیچ کسی بر کسی دیگر برتری ندارد” و ده ها شعار دیگری که عدالت را فریاد میزد، در دستور کار قرار داد و برای رسیدن به عدالت اجتماعی و زندگی مسالمت آمیز از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
شهید مزاری راه رسیدن به عدالت اجتماعی را دریکی از محورهای ذیل اعلام می نماید:
الف: محورنمایندگی: توافق جریانهای عمده براساس نفوذ و حضور فیزیکی شان درسطح کشور.
ب: محورانتخابات: میکانیسیم انتخاباتی مبتنی برآرای مستقیم مردم که همه شهروندان درتعین سرنوشت شان سهم بگیرند هرنوع تبعیض نژادی ، مذهبی و جنسیتی در باورش مردود شمرده میشد دراین رابطه چنین اعلام نظرمیکند:
« تنها راه نجات مردم وثمره انقلاب برای مردم افغانستان اینست که یک انتخابات آزاد دایرشود که درآن همه اقشار مردم حق داشته باشند از پیر ، جوان ، مرد و زن شرکت کنند.»
«ما معتقدیم که، حکو مت آینده نباید روی مذهب و نژاد بوجود آید. باید در حکو مت آینده همه به حقوق خود برسند و ما معیار نفوس را که یک معیار بین المللی می دانیم و بر همان اساس نفوس، از دولت و حکومت آینده خواستار حق خود می باشییم و ما نمی خو اهیم روی کسی ظلم کنیم و نخواهیم گذاشت کس دیگری بر ما ظلم کند».
مزاری میخواست تمامی اقوام ساکن در کشور باید به تناسب شعاع وجودی شان در قدرت سهیم باشند و این جز از طریق انتخابات غیر قابل دسترس است.
مزاری باور داشت تا زمانی که تمامی شهروندان کشور از حقوق مساوی برخوردار نشوند مشکلات سیاسی و اجتماعی در افغانستان حل نشده و عواقب خطرناکی برای کشور و مردم رقم خواهد خورد.
ج: محور فدرالیزیم: یکی از راه حلهای دیگری را که برای کشور پیشنهاد نمود سیستم فدرالی بود.
می گوید: «ما سیستم فدرالی را که درآن حقوق همه مردم افغانستان رعایت شده وسیستم انحصاری قدرت را درهم میشکند مناسب ترین ساختار سیاسی برای آینده سیاسی افغانستان می دانیم.»
«ما میخواهیم ستمهای چندین قرنه بر مردم افغانستان پایان یابد و جامعهای به وجود آید که در آن از تبعیض، برتریخواهی، تفاخر و افزون طلبی، خبری نباشد و کلیه مردم افغانستان از هر قوم و نژاد و با هر رنگ و زبان، برادرانه زندگی کنند» (فریاد عدالت. ص۶۸).
ایشان عدالت را برای همه میخواست نه برای هزارهها.«ما حقوق ملیتهای محروم را میخواهیم و از آن دفاع میکنیم» (مصاحبه با آژانس خبری ایتالیا، کابل۲۰/۹/۱۳۷۱).
د: محور دموکراسی مشارکتی:
رهبر شهید ابتدا نظام فدرالی را برای نظام سیاسی آینده افغانستان مطرح نمود و آن را مطالبه میکرد. بعد که به علت ناتوانی درک بعضی از انحصار طلبان، متهم به تجزیه طلبی شد، برای رسیدن به هدف تأمین حقوق عادلانه اقوام، نظام دموکراسی چند قومی(دموکراسی مشارکتی) را مطرح نمود و آن را راه تأمینکننده عدالت در افغانستان دانست.
این نظام دموکراسی چند قومی براساس نظریه جان راولز در بسیاری از کشورها پیاده شد. مثلاً در لبنان همین دموکراسی چند قومی وجود دارد که مشارکت اقوام به تناسب حضور شان در جامعه است. همینطور در عراق و دیگر کشورها. در معاهده بن، همین طرح شهید مزاری تا حدودی تبلور یافته بود. متأسفانه بعد از معاهده بن، بعضی از روشنفکران ما و تدوین کنندگان قانون اساسی، کمی دچار ساده لوحی شدند و یک مقداری ایدآلگرایی کردند و گفتند که همین دموکراسی رایج لیبرالیستی که بیاید، ما به حقوق عادلانه خود میرسیم و دیگر، آن دوران جنگ و تنش و منازعه گذشته است. در حالی که این طور نبود. باید براساس همان معاهده بن که اقوام، حقوق شان مشخص بود، مشی میشد که نشد. الآن هم میتوان آن را مطالبه کرد.
عدالت در اندیشه شهیدمزاری در چهارحوزه خلاصه می گردید:
۱-عدالت اجتماعی ۲- عدالت اداری ۳- عدالت سیاسی ۴- عدالت فرهنگی
عدالت اجتماعی:
یعنی با همه شهروندان و اتباع کشور برخورد عادلانه براساس حقوق شهروندی انجام پذیزد برخوردهای تبعیض آمیز در سایه عدالت اجتماعی نفی ومردود شناخته شود و دراین زمینه چنین ابراز نظرمی کند:
« از هرطرحی که منجر به عدالت اجتماعی درجامعه افغانستان گردد وحقوق ملیتهای محروم را اعاده کند استقبال میکند.»
عدالت اداری :
یعنی تقسیم ادارات براساس نفوس وحضور شهروندان معیار سنجی گردد او تقسیم بندی ادارات را درگذشته ظالمانه میدانست چنانچه می بینیم بعضی ولسوالی های وجود دارد که نفوس شان به اندازه فلان ولایت بوده این تقسیمات اداری که میراث حاکمان گذشته بوده اینگونه برخورد را رد مینمود: دراین راستا چنین میگوید: « همه میدانیم که درگذشته واحدهای اداری در افغانستان عادلانه نبوده اند»
عدالت سیاسی:
یعنی مشارکت سیاسی اقوام براساس عدالت ، برابرانه و برادرانه .
که دراین باره چنین اظهار نظر کرده است:
« یعنی هرملیتی درافغانستان ، طبق نفوس اش باید سهم داشته باشد ، درسیاست ، درتشکیل دولت ودرتصمیم گیری های امور کشور خود.»((مصاحبه شهید مزاری ۱۳۷۱-زنده تراز توکسی نیست . ویژه نامه هفته نامه وحدت – قم ۱۳۷۷ حوت ص ۲))
در نظام سیاسی مورد نظر شهید مزاری(ره)،
قانون عادلانه و تقسیم قدرت سیاسی مطابق با عدالت؛ به این معنا که هرکسی در جای خودش(آن کسی که سی درصد است، سی درصد؛ آن کسی بیست درصد است، بیست درصد و …) قرار گیرد و حق هرکسی به خودش داده شود، به صورت بسیار روشن مطرح شده است.
عدالت فرهنگی:
یعنی آزادی برگزاری مراسم های مذهبی وفرهنگی در خواسته های او مطرح شده است.
رهبر شهید: ما در این کشور سه چیز میخواهیم: « رسمت مذهب ما، تغییر نظام اداری ظالمانه، مشارکت در تصمیمگیری»، مبنای تمام این خواستهها، عدالت است؛ یعنی نمیشود یک مذهب خاص رسمی باشد و دیگر مذاهب که از جایگاه بسیار والای اجتماعی برخوردار است، رسمی نباشد. نمیشود یک نظام اداری ظالمانه باشد که در آن یک ولسوالی با هشتاد هزار نفر و دیگری با پنج هزار نفر باشد؛ این عادلانه نیست. آنجایی که رهبر شهید، مشارکت در تصمیمگیری را میفرماید؛ منظور ایشان، مشارکت در تصمیم است نه صرفا حضور در چند اداره. متأسفانه سیاسیون ما حرف شهید مزاری(ره) را خوب نفهمیدند. منظور ایشان مشارکت در تصمیم است نه مشارکت به معنای بودن در حکومت.
موانع تحقق حکومت اسلامی در افغانستان:
آغاز بی عدالتی های مجاهدین بعد از پیروزی علیه روسها
بعد از شکست و خروج روسها از افغانستان، مجاهدین در پیشاور دولت موقت تشکیل دادند و موج بیعدالتی ها شروع شد:
بعد از ۱۴سال جهاد و مقاومت بازهم مردم ما را در دولت سهم ندادند و حذف کردند در حالی که ثلث مردم افغانستان را شما «هزاره ها» تشکیل می دهید. و گفتند که شما در افغانستان نیستید و۲درصد ۳درصد با هندوها! این را مولوی خالص اعلان کرد دیگران هم با او هم عقیده بودند.این حذف بخاطر تضاد نژادی بود.
این بود که حزب وحدت تشکیل شد.
مزاری و تشکیل حزب وحدت
پس از تشکیل دولت موقت توسط مجاهدین در پیشاور و نادیده گرفتن مردم ما، شهید مزاری تلاش کرد که از موجودیت مردم ما دفاع بکند و حزب و حدت را به وجود آورد. فریاد بر آورد: «مردمی که در سرنوشتش حساس نباشد، مرده است» « ما طرفدارجنگ نیستیم ولی حقوق برای مردم خود میخواهیم حق مسلم مردم ما است که در تصمیم گیری مملکت شریک باشیم …»
بی عدالتی در زمان ریاست جمهوری آقای ربانی- ۳/۱۲/۱۳۷۲
نزدیک به ۶۰ کشور سفیر میفرستد ۵۰ تا سفارتخانه تنها از جمعیت است ۱۰ تای دیگر از دیگران از حزب وحدت یک نفر نماینده نیست.
حکمتیار بحیث وزیرداخله. ولی جلوی ورودش را گرفتند.
آقای معصومیار وزیراطلاعات از طرف حزب وحدت تعیین شد. یک روزهم نگذاشت که به آنجا برود.
تمام نیروهای نظامی را اعاشه می کند بجز حزب وحدت.
از ۳۵میلیارد بودجه افغانستان را که مصوبه کرده که روسها بدون پشتوانه چاپ بکند و برای هروزارتخانه تخصیص داده، آقای ربانی از پیش خود ۸۰۰ میلیارد چاپ کرده و اکثریت قاطع را وارد بانک نکرده.
در یک جلسه حل و عقد ۱۲ میلیارد پول برای طرفداران خود پخش کردند.
ربانی علیه جنبش فتوای جهاد داده. اولا: ربانی اهل فتوا دادن نیست.ثانیا: جنبش از چه کسانی تشکیل شده؟ این منطقه مردمش ازبک و ترکمن هستند از جهادی و غیرجهادی عالم و غیرعالم ، کل احزاب جهادی درسمت شمال عضو جنبش است از جمعیت گرفته تا حزب وحدت. ده برابرربانی شمال عالم دارد. این فتوا نه از نگاه شرعی و نه سیاسی و نه از نگاه ملی درست است.
تضادها، جنگها در این دوره روی مسأله نژادی، امتیازطلبی و حذف همدیگر است این امتیازطلبی یکدفعه در چهره مذهب است و یک دفعه در چهره نژاد است. مزاری می گوید: «اما ما معتقدیم آنچه که فعلا در افغانستان جریان دارد بخاطر مسأله نژادیست تضادمذهبی کم رنگ است.»
فرعونیان زمان بار دیگر کمر بر قتل عام هزاره ها بستند
جنگهای خونینی را بر مردم ما تحمیل نمودند که با ورود طالبان شدت گرفت. شهیدمزاری تربیت یافته مکتب اسلام و قرآن است در چنین زمانی مردم را هشدار می دهد:
« شما باید متوجه دو مسأله باشید: ۱- توجه به خدا داشته باشید که خدا از همه قوی است ۲- همه متوجه باشید که از بین شما کسی خیانت نکند. که پیروزی از آن پرهیزکاران است.»
قرآن کریم می فرماید؛ فرعون بار دیگر پس از شکست در برابر منطق موسی تصمیم بر قتل عام قوم موسی (ع) گرفت:
« …. قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ »اعراف/۱۲۷
« قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ » اعراف/۱۲۸
موسی (ع) برنامه ای را به بنی اسرائیل برای مقابله با تهدیدهای فرعون، پیشنهاد می کند، و شرائط پیروزى به دشمن را در آن تشریح مىنماید، و به آنها گوشزد مىکند که اگر سه برنامه را عملى کنند، قطعا به دشمن پیروز خواهند شد:
۱- تکیه گاه تان فقط خدا باشد و از او یاری بطلبند. (اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ) = عقیدتی
۲- استقامت و پایداری پیشه کنید، و از تهدیدها و حملات دشمن نهراسید (وَ اصْبِرُوا) = اخلاقی
۳- تقوا را پیشه کنید، زیرا عاقبت پیروز مندانه از آن پرهیزکاران است (وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ)= عمل
حکومت طالبانی مخالف دیدگاه شهید مزاری
حکومت طالبانی که مخالف دیدگاه شهید مزاری بود براساس امارت پایه ریزی شده بود با دو عنصر شریعت و قومیت گره خورده بودند عدالت درعنصرفکری آنها راه پیدا نکرد. وعدالت درقتلگاه باورهای متعصبانه ای شان با تیغ جهل وتعصب ذبح گردید.
عملکرد حکومتی آنها که در چهارچوبهای اعتقادات تنگ نظرانه شان تعریف میگردید هیچگونه سازگاری باعدالت و عدالتخواهی نداشت با قرائت فرقهای که ازشریعت داشتند، اصول همزیستی مسالمت آمیز شهروندی نفی ، همگرایی و اتحاد محوری مردود شناخته میگردید. درعرصه ملی شکافهای وسیع را بیش از پیش تشدید می نمود ومردم را به سوی جنگهای خانمان سوز ذات البینی سوق دادند.
و حال این سوال مطرح است که طرح و حمایت از اصل عدالت و برابری ملی، با کدام دین و با کدام عنعنه ملی و یا کدام بخش از استقلال و عزت افغانستان در تضاد و مخالفت بود که بجرم طرح و حمایت از ان، مزاری را کشتند؟
مزاری با تمام وجود می گوید:
« از خداخواستم خونم در کنارشما بریزد. من هیچ منافعی غیر از منافع شما ندارم.»
این سوال در تاریخ افغانستان همچنان باقی خواهد ماند تا از جانب وجدان حقیقی این سرزمین جواب خودرا بیابد اما فعلا چنان چیز در دست ما نیست بغیر ازاینکه سخن شاعر بزر گ و معاصر کشور مان ابوطالب مظفری راکه در رثای شهید مزاری سروده اند تکرار وبه پیام آن اقرار نمایم که:
ترا بجرم بلندی زباغ ببریدند
زسر فرازیت ای سرو سبز ترسیدند
تو کوهوار سرریشه سخت میماندی
به رغم باور طوفان درخت میماندی
سرش زگردش این چرخ پیر بالا بود
زتوش وتاب شب سر بزیر بالا بود
تصویری نشست علمی شرایط و موانع تکوین دولت فراگیر در اندیشه رهبر شهید استاد مزاری
گزارش همایش حکومت اسلامی عادلانه در اندیشه شهید مزاری
همایش افغانستان و حکومت اسلامی عادلانه در اندیشه شهید مزاری روز نوزدهم حوت برگزاری می شود.
ثبت دیدگاه